تاريخ : جمعه 5 ارديبهشت 1393برچسب:, | 18:48 | نويسنده : parya

بهشت های دیرین روزی می سوزند

به دست آفت هایی که دوستشان داریم...

                                                            (Msm)

 

 

 


برچسب‌ها:
تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1393برچسب:, | 16:35 | نويسنده : parya

چقدر دلتنگ حضورت هستم...

کاش تصویرت 

نفس میکشید.


برچسب‌ها:
تاريخ : سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, | 18:37 | نويسنده : parya

تو کلاس آیین نامه نشسته بودیم که سرهنگ پرسید 

کی میدونه کجا دور زدن ممنوعه؟

یکی دستشو بلند کرد و گفت 

" تو رفاقت " . . .


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:, | 15:55 | نويسنده : parya

آدمک آخر دنیاست          بخند

آدمک مرگ همینجاست          بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست          بخند


برچسب‌ها:
تاريخ : شنبه 14 دی 1392برچسب:, | 12:6 | نويسنده : parya

روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند ...

و نمره ی من ، باز می شود صفر ...

هنوز ...

نبودنت را یاد نگرفته ام !


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 15 آذر 1392برچسب:, | 15:57 | نويسنده : parya

غمگینم همانند پیرزنی که

آخرین سرباز برگشته از جنگ پسرش نیست ...


برچسب‌ها:
تاريخ : پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, | 17:27 | نويسنده : parya

شاید قشنگترین دیالوگ دنیا آنجاست که 

پدر ژپتو به پینوکیو گفت: پینوکیو ! 

چوبی بمان ، آدمها سنگی اند، دنیایشان قشنگ نیست


برچسب‌ها:
تاريخ : پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, | 16:40 | نويسنده : parya

مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت سخن گفت.

دکتر به او گفت :به فلان سیرک برو، 

آنجا دلقکی هست،

آنقدر تو را می خنداند تا غم از یادت برود.

مرد لبخندی زد و گفت « من همان دلقکم . . . »


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, | 13:5 | نويسنده : parya


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, | 13:1 | نويسنده : parya


برچسب‌ها: