دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دویید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا
خیلی بانمک بودن در بین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید کودومشو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما باربی.
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم نداشت
اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی پرسید:این که زیاد خوشگل نیست.
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوسش نداشته باشم
دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه
و دوستش داشته باشه،اونوقت دلش میشکنه ...
برچسبها:
خواستم چشم هایش را از پشت بگیرم
دیدم طاقت اسم هایی که میگوید را ندارم
برچسبها:
جا گذاشته ام دلی
هر که یافت
مژدگانی اش تمام "زندگی ام"
برچسبها:
چرخه ی زندگی مرد های امروزی:
بچگی:مامان ذلیل
جوانی:دوست دختر ذلیل
میان سالی:زن ذلیل
پیری:بچه ذلیل
مرگ:ذلیل مرده
برچسبها:
برچسبها:
yes yes
برچسبها:
به این میگن مرد
یه چی؟ مرد
خخخخخ
برچسبها:
برچسبها: